<-BlogTitle->
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند ؟!؟!؟ می گویند حساسیت فصلی است ؛ آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم …
تنهایی
چیزهای زیادی به انسان می آموزد،
اما تو نرو...
بگذار من نادان بمانم!
مرگ
همین زندگی ست
که بی تو
سر میکنم ...
نشسته ام به یاد کودکی هایم …
دور غلط ها یک خط بسته میکشم …
دور تو … دور خودم …
موهـــ ـآمو اونـــقَـــدر کوتـــ ـــآه میـــ ــکُنَـــ م تــ ــآ خــ ــآطِــره انگــــشتــآنَت رو اَز یــ ــآد بِبَــ ــرَטּ
خیـــ ـــلے طـــ ــول نمیــ ــکِشــ ـــــﮧ خــ ـــآطرآتِت دوبــ ــآره مےرویَــــنــد
عزیزم چه زیبـا اجرا میکنـی
خط به خط تمام گفتــــه هایم را
خواســـته هایم را
هه !!
امـــــا
برای دیگری!
نامـــــــــــت ...
خاطراتــــــــــــت ....
بوســ ــــــــــــــه هايــــت...
لـــمــــس حــــس بودنـــــت
همـــــــــــه و همـــــه را بدست ســــــرد باد سپــــــردم
يادم تو را فرامـــــــــــــــــــوش !
گاهي شب ها ؛
وقتي خيره ام به تاريکي خودم را مي بينم
که سال هاست چيزي نمي گويد
می آیی…
در “وا” میشود…
میروی…
در “بسته” میشود…
میبینی!!!
حتی در هم “وابسته” میشود.
وقـ ـتی کـه
بـا لبـ ـخند دور شـ ـدی از مـن...
مُرده آن است که احساس ندارد !
من امّا ،
مُرده تر َم !
احساس دارم ...
تو را ندارم !!
روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند ،
پشتش را بکند به دنیا ،
پاهایش را بغل کند و بلند بگوید :
من دیگر بازی نمیکنم . .
گردنم درد میکند
از همان وقتی که همه چیز را به گردن من انداختی
دوست نداشتـنـت را
بی توجهی هایت را
رفتـنـت را
خـیانـتـت را
تنهـــایــی،
با همـــه ی درد هــــایش،
بهتــــر از با تــــو بودن است
با همــــه ی بی محلـــی هـــایت .
من کسی را که مرا به خاطر خوبیهایم
میخواهد ، نمیخواهم
کسی را میخواهم که با داشتن بدیهایم
باز هم مرا بخواهد ..
“دوست دارم”
تکیه کلام تو بود…
من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!
دیگر برای داشتنش سماجت نمیکنم،
پرنده ای که مال من نیست
صد تا قفس هم برایش بسازم ،
باز هم میرود....!
تورا نمیشناسم!! کیستی؟؟
روزی که چشمانت لبریز از عشق بود و شوق و من ،
آشنایم بودی،
امروز که در آنها هزار عشق است و انبوه جمعیت ،
چقدر غریبه ای!!!
نه ،دیگر تورا نمیشناسم.....راستی ،تو کیستی؟؟
تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم
گردن هیچکس تاب این همه سنگینی راندارد !
جدا که شدیم هر دو به یک احساس رسیدم
تو به فراغت من به فراقت . . .
یک حرف تفاوت که چیز زیادی نیست . . .
سلام روزگار…
چه میکنی با نامردی مردمان…
من هم …
اگر بگذارند …
دارم خرده های دلم را…
چسب میزنم…
راستی این دل …
دل می شود ؟
شـــآیــــَد ...
مـُحـــَاسـِــبــه ے زمــآن رآبـــَلــَدنیــســتـــَم ...
بــه مــَن گــُفتـه بود ...
بـــَرآی هــَمـیشــه دوستــَت دآرم ...
فـِکــرمیـکــَردم هــَمیـشه
خیــلـي طـولـآنی تـَراسـتــ .. !!
می خزم میانِ شعر هایم
کجایِ سطر های شعرم
دستِ واژه ها را رها کردی
که این چنین
میان کلمات " تو " می آید
نه خودت..
آرزوی خیلی ها بودم
از آن دست نیافتنی هایشان….
ساده اسیرت شدم که قدر ندانستی…!!!
به اندازه روزهایی كه نبوده ای گوشی را برمی دارم و آرام زمین می گذارم باورم نمی شود بدون خداحافظی رفته ای!
می گویند قلب هر کس به اندازه مشت اوست
اما من قلبهایی را دیده ام که به اندازه یک دشت
مهربانی وسعت دارند.
و به اندازه دریایی از محبت عمیقند قلبهایی که
هرگز در مشت جای نمی گیرند و مثل غنچه با
هر تپش شکسته نمی شوند
لمس کن کلماتی را
که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان…
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار…
لمس کن لحظه هایم را…
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن…
همیشه عاشقت میمانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام
.
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است
وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،
که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای…
وقتی به هــــــــــــوای دیدنت
قلـــــــــــــــب ابرها هم
تند تند می تپد
یاد تو
مثل چیزی
... شبیه یک قطره بــــــــــــــــــاران
بر لبهای خشک و ترک خورده ام
لیـــــــــــــــز می خورد !!!
دلم را پیش خود پابند کردی
ولی گفتی تو یک دنیای دردی
غرورم را شکستی بی تفاوت
برو فکر کن همیشه خیلی مردی