<-BlogTitle->
سرت را بالا بگیر و سینه سپر کن..
صدایت را بینداز ته حلقت و فریاد بزن:
“من فراموشش کردم!”
بعد راست بینیت را بگیر و تا ته بی نهایت برو….پینوکیوی بیچاره!!
من بودم
تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی
و
می فهمیدی وقت دلتنگی
یک آه چقدر وزن دارد...
ساعت از نیمه شب گذشته است و من به این می اندیشم :
اگر کاری که " عشق " با من کرد با تو می کرد
چند روز دوام می آوردی.....؟؟؟
به من گفت برو گورِت رو گم کن … و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد ! کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی : “زبانم لال !”
من دوباره خسته ام...... حوا،دوباره سیبی بچین...... بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.......
راننده نیستم
اما هر کس به من میرسد .............
......مسافر است....!!!
مــــرا از بـنــد آویــــزان کـنـیــد ! ســــر و تـــه ….! شــایـد فـکــــرش از ســرم بـیـفـتـــد … !!!
گاه دلتنگ می شوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرتها را می شمارم
و باختن ها را
و صدای شکستن ها را
دیـگــَر بـراي نـَیــآمـَدَنـت تــَقدیر رآ بـَهآنــﮧ نــَکـُـטּ
هـــــــــــــمه گفتن:عشقــــت داره بهت خیانت می کنه!
گفتم:می دونـــــــــــــم!
گفتن:این یعنی دوستت ندارهــــــــــاااا!
گفتم: می دونــــــــــــــــم!
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشـــــــــــی !
… گفتم:می دونــــــــــــــم!
گفتند:پس چرا ولش نمی کنـــــــــــی..؟!
گفتم: ایـن تنــها چیزیــــه کــــه نمی دونم
عشق آدم را داغ میکند و دوست داشتن آدم را پخته میکند.هر داغی یک روز سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمیشود.
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای"تو" که سالها منتظر در زدنت بودم
بزرگ که ميشــــوي.... غُصـه هايت زودتـر از خـودت،قـَد مي کِشــند، دَرد هـايت نــيز! غــافل از آنکه لبخــندهـايت را، در آلبــوم کـودکــي ات جــا گــُذاشتــي...
از خودت . . .
از عشق . . .
که حالا بجای دل بستن ، یخ بسته ام ...
. . . آهای . . . . . .
روی احساسم پا نگذارید . . .
. . . . . . لیز می خورید.
نمـــی دانم چــــرا ؟
این روزهــــا
در جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد
تـــا مــــی گویــــم:خوبــــــــم
چشمـــــانم
خیس مــــی شـــــود!